تب مدرکگرایی در سالهای اخیر به 40 درجه رسیده، به طوری گروهی از افراد که از قضا تعدادشان هم کم نیست، ترجیح می دهند برای "پزاجتماعی" هم که شده، با مدرک تحصیلی بالاتر به اطرافیان معرفی شوند.
به گزارش وبسایت مقاله نویسی ISI20 به نقل از ایسنا، درجه تب ادامه تحصیل به ویژه در دورههای کارشناسی ارشد و دکتری موازی با تب مدرکگرایی رو به افزایش است. به طوری که سال هاست افراد، دیگر به مدرک کارشناسی رضایت نمی دهند و حتی بدون اینکه مدرک تحصیلی شان در یافتن شغل یا افزایش حقوقشان تاثیری داشته باشد، در جهت ادامه تحصیل گام بر می دارند.
توسعه دورههای تحصیلات تکمیلی یکی از ابزارهای گسترش مرزهای دانش است و افزایش ورود دانش آموختگان دوره کارشناسی به دورههای تحصیلات تکمیلی نیز یکی دیگر از ماموریتهای وزارت علوم در برنامههای توسعه بوده است، اما پرسش این است که چند درصد از رشتههای کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاههای پولی و غیرپولی کشور براساس نیاز بازار و متناسب با سند چشمانداز دایر و مجوز آن صادر شده است؟
این در حالیست که گسترش کمی دانشگاهها بدون توجه به زیرساختها به تشدید معضل بیکاری و تربیت فارغالتحصیلان کمسواد و بدون هدف دامن میزند.
در همین راستا، "مریم" که در رشته روزنامهنگاری در مقطع کارشناسی فارغالتحصیل شده است، می گوید: من امسال قصد شرکت در آزمون ارشد ارتباطات را دارم اما هدف خاصی مد نظرم نیست، در واقع من شغل مورد نظر خود را پیدا کردم و تصمیمی برای تولید مقالات علمی ندارم، اما از آنجایی که فعلا قصد ازدواج ندارم، گویی هیچ کار دیگری جز ادامه تحصیل برای انجام دادن ندارم، انگار می خواهم بار دیگر تواناییهایم را به خودم ثابت کنم.
"علی"، دارای مدرک کارشناسی رشته حسابداری، " فرار از سربازی" را دلیل ادامه تحصیل خود عنوان میکند و ادامه می دهد: دلیل اصلی ادامه تحصیل من، فرار از سربازی است؛ در حال حاضر که پذیرش در دانشگاه آنقدر آسان شده، درس خواندن را به سربازی رفتن ترجیح می دهم.
این درحالی است که "زهرا"، فارغ التحصیل رشته ادبیات در مقطع کارشناسی ارشد، علاقه را مهم ترین دلیل خود برای ادامه تحصیل می داند و اظهار میکند: من 9 سال پس از فارغالتحصیلی در مقطع کارشناسی برای ادامه تحصیل اقدام کردم اما در طول این سالها دائما به ادامه تحصیل میاندیشیدم زیرا علاقه زیادی به رشته تحصیلی خود داشتم و اولین دلیل ادامه تحصیل، علاقه و یادگیری مباحث جدید بود، هرچند متاسفانه تحصیل در کارشناسی ارشد کمک زیادی برای یادگیری مباحث جدید نکرد و بسیاری از مباحث کارشناسی و کارشناسی ارشد مشابه بود. البته در زمان تحصیل مقالهای ارائه دادم که موضوع جدید و نویی داشت، به همین دلیل خود را بی بهره در افزایش بار علمی کشور نمیدانم.
"سیما"، دانشجوی ترم اول پژوهشگری در مقطع ارشد، نگاه دیگری به ادامه تحصیل داشته و علاوه بر علاقه به درس، پرستیژ اجتماعی را دلیل مهمی برای ادامه تحصیل خود عنوان می کند و می گوید: دلیل ادامه تحصیل من پس از 7 سال، افزایش حقوق نبود بلکه دلم برای درسخواندن تنگ شده بود. از طرف دیگر ترجیح می دادم فرزندم به معلم یا دوستان خود بگوید که مدرک مادرم کارشناسی ارشد است نه کارشناسی؛ هرچند گمان نمی کنم با اخذ مدرک کارشناسی ارشد کمکی به بار علمی کشور کنم زیرا از آنجایی که من شاغل، مادر و همسر هستم، نمیتوانم کارهای علمی زیادی انجام دهم.
"مهرداد" که امسال اقدام به شرکت در آزمون کارشناسی ارشد زبان کرده، دلیل این اقدام خود را ادامه تحصیل در خارج از کشور بیان میکند و میگوید: از آنجایی که در حال حاضر هزینه کافی برای ادامه تحصیل در خارج از کشور را ندارم، باید از طریق ادامه تحصیل در داخل و اخذ بورسیه اقدام کنم.
وی با تاکید بر اینکه دارا بودن مدرک کارشناسی ارشد پرستیژ خاصی در جامعه دارد، افزود: من از حالا تصمیم به نوشتن مقالههای علمی دارم، اما متاسفانه بسیاری از دختران یا به دلیل اینکه کار دیگری برای انجام دادن یا موقعیت ازدواج ندارند و پسران برای فرار از سربازی و ازدواج ، اقدام به ادامه تحصیل میکنند.
اما "سعیده" که دارای مدرک ارشد در رشته تربیت بدنی است، ادعا می کند: من کاملا با هدف افزایش علم، پرستیژ و پیشرفت در شغل ادامه تحصیل دادم اما اکنون به این نتیجه رسیدهام که کاش به جای ادامه تحصیل، اقدام به انجام امور دیگر برای ارتقای مهارت خود می کردم زیرا ادامه تحصیل نه به ارتقای شغلم کمک کرد نه به افزایش مهارتم.
"عاطفه" نیز که دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته برق است، می گوید: یافتن شغل و افزایش پرستیژ اجتماعی از اهداف من برای ادامه تحصیل بود، اکنون پرستیژ اجتماعی من ارتقاء یافته است اما هنوز بیکار هستم.
مسلما، یکی از دلایل ادامه تحصیل افراد پیدا کردن شغل مناسب است در حالی که بر اساس نتایج آمارگیری نیروی کار سال 1393 از سوی مرکز آمار ایران، بیش از 110 هزار نفر با مدرک دکترا در کشور بیکارند.
همچنین به گفته ابوالفضل فتح اللهی - نایب رییس کانون عالی انجمن های صنفی کارگران کشور بیش از 75 درصد بیکاران از قشر تحصیلکرده هستند که امیدی به یافتن شغل مناسب ندارند و طبق گفته کوروش پرند - معاون سابق وزیر تعاون،کار و رفاه اجتماعی - نرخ بیکاری در فارغ التحصیلان دانشگاهی 10 برابر کسانی است که دارای تحصیلات دیپلم و زیر دیپلم هستند.
تحصیلکردگان در حالی 70 درصد بیکاران کشور را تشکیل میدهند که امیرمحمود حریرچی، استاد دانشگاه و جامعهشناس در گفت وگو با ایسنا، میگوید: متاسفانه به دلیل نبود شغل، بسیاری از فارغ التحصیلان مجبور میشوند به شغلهایی پناه ببرند که مرتبط با رشته تحصیلیشان نیست. از طرف دیگر از آنجایی که نتوانستیم برای افراد جامعه شغل ایجاد کنیم راه دانشگاه را برای آنها باز گذاشتهایم.
او نیز معتقد است که اکثر پسرها برای تاخیر در سربازی و اکثر افراد برای کسب شرایط مناسب تر از نظر ازدواج، اقدام به ادامه تحصیل میکنند. همچنین مدیریت کشور و اینکه اکثر مسئولین کشور عناوین دکتر، مهندس و... را یدک میشکند، به اهمیت دارا بودن مدرک بالاتر دامن میزند و باعث میشود به تحصیل بهای بیشتری داده شود.
این مددکار اجتماعی با انتقاد از پذیرش بالای دانشجو اظهار میکند: آموزش عالی به شکل کنترل نشدهای گسترش یافته است و چنانچه افراد در کنکور موفق به کسب رتبه لازم برای پذیرش در دوره روزانه نشوند میتوانند به راحتی در دورههای نیمه حضوری، غیر انتفاعی، پردیسهای خودگردان که برای دانشگاهها به یک منبع درآمد تبدیل شده پذیرش شوند. این امر در کنار امور دیگر مانند مکفی نبودن تعداد اعضای هیات علمی نسبت به دانشجویان، عدم تربیت مهارتی دانشجویان و... باعث کاهش کیفیت آموزش عالی و عدم توانایی و مهارت فارغالتحصیلان شده است.
وی با اشاره به تولید علم و انجام پژوهش در دانشگاهها اظهار میکند: از یک طرف بودجه تولید علم و انجام پژوهش در دانشگاهها کافی نیست و از طرف دیگر عدم تمایل دانشجویان به این امور باعث شده که تحقیقات دانشگاهها به پایان نامه و رساله خلاصه شود.
این استاد دانشگاه با اشاره به جو ایجاد شده در جامعه نسبت به تحصیلات میگوید: افراد گمان میکنند تحت تاثیر عناوین دکتر، مهندس، دانشگاهی و... هم میتوانند از بیکاری فرار کنند و هم دارای پرستیژ اجتماعی شوند. در صورتی که از پرستیژ اجتماعی فردی که دارای مدرک تحصیلی بالایی بوده اما بیکار است، کم میشود. متاسفانه موفقیت در جامعه ما خلاصه به تحصیلات دانشگاهی شده است.
حریرچی بر این نکته تاکید میکند که تحصیلات بالاتر توقعات شغلی را بالاتر میبرد و ادامه میدهد: فردی که حاضر است با مدرک دیپلم مشغول به کاری شود، نمیپذیرد که با مدرک لیسانس همان کار را انجام دهد. از طرف دیگر افراد تحصیلکرده گمان میکنند که باید پشت میز نشینند و شرح وظایف مشخص داشته باشند یعنی حتی خلاقیت و کارآفرینی بین افراد وجود ندارد.
وی ادامه داد: زمانی گفته میشد که افتخار میکنیم بیکاران ما تحصیلکرده هستند اما این امر فقط ظلم به جوان و کشور است. فرد تحصیلکرده بیکار نسبت به کسی که تحصیلات بالایی نداشته و بیکار است سرخورده تر و افسرده تر است.